در پی رفتارهای خشونت آمیز پلیس امریکا و اعتراضات گسترده نسبت اقدامات نژادپرستانه علیه سیاه پوستان امریکایی، پلتفرم شبکه های اجتماعی خود را به عنوان بستری برای به تصویر کشیدن اعتراضات در این کشور و نحوه تقابل پلیس و دیگر نیروهای نظامی با شهروندان معترض نشان داده است. از این رو، برای تشریح و بیان جزئیات بیشتر در خصوص ارتباط شبکه های اجتماعی و قیام مردم امریکا با یکی از فعالان ضد جنگ در این کشور گفتگویی داشتیم تا وقایع منتشر شده از بستر شبکه های اجتماعی را صحت سنجی کنیم.
سیندی شیهان در سخنان ابتدایی در خصوص خشونت پلیس ایالات متحده و تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی اظهار داشت:
به نظر من این موضوع یک مشکل قدیمی به مدت بیش از یکصد سال در ایالات متحده محسوب میشود. واقعیت امر این است که نیروی پلیس در ایالات متحده به منظور حمایت از برده داران تاسیس و راه اندازی شد. این نیروی نظامی در راستای مبارزه با مخالفان بردهداری شروع به فعالیت کرد. از همین جهت، این موضوع یک مسئله جدی و سازمانیافته در زمینه نژادپرستی بوده و من مطمئنم که خشونت پلیس در امریکا به همان میزانی است که در شبکه های اجتماعی به تصویر کشیده میشود.
شخص من چندین بار با واکنش های خشونت آمیز نیروهای پلیس مواجه شدم. از سال 2004 و پس از اینکه پسرم به عنوان یکی از سربازان امریکایی در جنگ با عراق جان خود را از دست داد به عنوان یک فعال سیاسی در اینجا شروع به فعالیت کردم و تا کنون 25 بار از سوی پلیس بازداشت شده و با رفتارهای بسیار خشن آنها مواجه شدم. از جمله رفتارهای خشونت آمیزی که به شخصه تجربه داشتم اسپری گاز اشک آور، صدمات متعدد در نقاط مختلف بدن و چند مورد دررفتگی کتف هستند. این نمونه کوچکی از رفتارهای خشونت آمیز نیروی پلیس امریکا است و مهم تر از آن توجه به این نکته لازم است که پلیس امریکا در واکنشهای خود علیه شهروندان به صورت پیش فرض و بدون نیاز به تهییج یا تحریک از سوی معترضان به شکل وحشیانهای عمل میکند.
وی در ادامه در رابطه با نقش شبکه های اجتماعی و موفقیت آن در ترسیم چهره واقعی پلیس امریکا گفت:
به نظر من شبکه های اجتماعی و گسترش شهروندخبرنگاری (استفاده شهروندان از دوربین های تلفن همراه برای ثبت رویداد ها) و انتشار این قیبل محتواها باعث شده تا تصاویر واقعی از رویدادهای اخیر به خوبی ترسیم شود. من به یاد دارم که در سال 1955 یک نوجوان 14 ساله دو رگه افریقایی-امریکایی برای دیدار یکی از بستگان خود از شیکاگو به میسیسیپی سفر کرده بود که آنجا با رفتار خشونت بار پلیس مواجه شده و جان خود را از دست میدهد. من فکر میکنم در آن زمان به جز مادر وی شخص دیگری از این جنایت باخبر نشده بود تا زمانی که برای این نوجوان سیاه پوست یک مراسم ترحیم عمومی برگزار شد.
در سال 2004 هم، زمانی که پسر من جان خود را در جنگ از دست داد، جورج بوش، رئیس جمهور وقت امریکا به خانواده سربازان اجازه دیدن تابوت فرزندان خود و حتی تصاویر اجساد آنها را نمی داد. اما من از همان زمان تصمیم گرفتم تا چهره فرزندم را به تصویر بکشم و به رئیس جمهور و مقامات امریکایی نشان دهم تا سیاست های غلط آنها با فرزندان ما چه کرده است.
منظور من از بیان این مطالب آن است که تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که چگونه با شهروندان امریکایی به صورت وحشیانه برخورد میشود. رفتاری که با جرج فلوید صورت گرفته به معنای واقعی کلمه یک برخورد وحشیانه بود و هیچ جای سوالی را باقی نگذاشته و به نظر من باعث اوجگیری اعتراضات در امریکا و جلوگیری از پنهان کردن جنایات پلیس امریکا شد. بنابراین به نظر من، تصاویر منتشر شده از اعتراضات در امریکا نقش مهمی در مبارزه با پنهان ساختن جنایات پلیس ایالات متحده دارد.
این موضوع کاملا به وضوح دیده میشود که پلیس امریکا دیگر نمیتواند جنایات خود را پوشیده نگه دارد. من می دانم که سوال شما در رابطه با واکنش پلیس نسبت به مردم و شهروندان است اما اگر مردم این تصاویر خشونت بار را مشاهده نمیکردند، پلیس هم هیچ وقت (از شدت عصبانیت) چنین رفتاری از خود نشان نمیداد.
این فعال سیاسی ساکن کالیفرنیا در خصوص نحوه عملکرد دولت ایالات متحده در برخورد با منتشر کنندگان تصاویر در بستر شبکههای اجتماعی تشریح کرد:
دولت امریکا نه تنها در خصوص اعتراضات کنونی مردم امریکا بلکه در رابطه با نظرات پیرامون ویروس کرونا و هر موضوع دیگری که با دیدگاه حاکمیت مغایرت داشته است را سانسور کرده است. همانطور که میدانید فیسبوک و توئیتر نیز حساب های کاربری هرفردی را که بخواهند به راحتی مسدود میکنند. شخص من با مسدود شدن 24 ساعته حساب کاربری خود در فیسبوک مواجه شدم. بنابراین میتوان گفت که آنها در انجام چنین اقداماتی بسیار خوب عمل میکنند.
ما همواره شاهد آن بودهایم که دوستان ونزوئلایی و ایرانی ما هرگاه که محتوایی بر ضد حاکمیت امریکا منتشر میکنند با مسدود شدن حسابهای کاربری خود مواجه میشوند؛ البته که به نظر من هرشخصی باید علیه حاکمیت امریکا فعالیتهای خود را هدایت کند. در خصوص نظارت و شنود هم باید به این موضوع اشاره که که فعالیت های حاکمیت ایالات متحده تنها به محدوده جغرافیایی این کشور ختم نمیشود بلکه این جاسوسی از سرتاسر دنیا صورت میگیرد. سفارتخانههای کشورهای سراسر دنیا به نوعی گرمخانههای سازمان جاسوسی امریکا و بستر امنی برای شنود آنها هستند.
برای مثال، همه ما شاهد آن بودیم که در زمان انقلاب ایران، سفارتخانه ایالات متحده از حاکمیت شاه حمایت میکرد. بنابراین، من معتقدم که در امریکا تنها ظواهری از آزادی بیان وجود دارد. واقعیت امر این است که در امریکا آزادی بیان و تحمل انتقادات تا خطوط تعیین شده از سوی حاکمیت امریکا تعریف دارد و در سایر موارد با برخورد جدی و سانسور خبری مواجه میشود.
من این موضوع را پس از کشته شدن پسرم در جنگ عراق کاملا درک کردم. پس از این رخداد، من به برنامههای داخلی و بین المللی متعددی دعوت شدم و حتی در رسانههای مختلفی به من تریبون داده میشد. اما به محض اینکه لب به انتقاد گشودم و نسبت به سیاستهای غلط حاکمیت، امپریالیسم و نظام سرمایهداری امریکا انتقاد کردم با یک سانسور خبری گسترده مواجه شده و دیگر از سوی هیچ رسانهای برای سخنرانی دعوت نشدم. در نتیجه، باید اینگونه تشریح کرد که تا زمانیکه جامعه مخاطب شما کوچک باشد و تاثیرگذاری اندکی داشته باشید میتوانید در امریکا آزادی بیان داشته باشید.